نویسندگان
چکیده
پژوهش مطرح شده ی کیفی که با روش مقایسه ای- تحلیل ثانویه تهیه شده، هدفش پاسخ به این سوال است که نقش آموزش و پرورش در فرهنگ سیاسی ایران چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که مدرسه مخلوق عصر روشنگری بوده است، بنابراین در این دوران سواد از طریق مدارس در جوامع اروپایی عمومی شد. حال آن که تلاش برای سواد عمومی در جامعه ی ایران از دوران قاجار آغاز شد، اما به علت خودکامگی های داخلی و شکست های خارجی، این تلاش ها با مخالفت هایی مواجه شد: بنابراین جامعه ی ایران از سواد عمومی محروم ماند: زیرا نرخ آن، در این دوران پنج درصد بود: بنابراین نقش آموزش و پرورش در تکوین فرهنگ سیاسی محدود و در حد محلی- ایلیاتی بود؛ اما در دوران پهلوی اول، هرچند نرخ سواد عمومی به پانزده درصد افزایش یافت، اما به علت اقدامات یکجانبه ی شاه، همانند انحلال تمامی احزاب، تبدیل آموزش و پرورش به الگوی یکپارچه سازی، در قالب سازمان هایی همانند سازمان پیشاهنگی ایران و سازمان پرورش اَفکار عمومی، فرهنگ سیاسی به مرحله ی محدود-بسته تغییر یافت. اَما در دوران پهلوی دوم، نرخ سواد عمومی از پانزده درصد به سی درصد اِرتقا یافت. اَما به علت نظام تک حزبی، دخالت امنیتی ها و نرخ بیگانگی سیاسی نود و پنج درصد، فرهنگ سیاسی به مثابه ی گذشته، در حد اِنفعالی- تابعی باقی ماند. در مجموع آموزش و پرورش از طریق کارکردهایی همانند پرورش سیاسی، کنش سیاسی، کارگزار سیاسی و یگانگی سیاسی می تواند در فرهنگ سیاسی نقش ایفاء کند.
کلیدواژهها